۵۰ سالگی

۵۰ سالگیم مبارک.

چند روز دیگه ۵۰ ساله میشم و نیم قرن تجربه  دارم.

سلامی دوباره

سلام. 

سال ۹۹ است و از اسفند ۹۸ کرونا شیوع یافته. از اسفند سال قبل مدارس مجازی است و من پس از ۲۹ سال تدریس، معاون شده ام. روزگار میگذرد و به همه چیز عادت میکنیم. 

دنیای سوفی

سلام دوستان. یکی از کادوهای تولد امسالم کتاب دنیای سوفی بود. کتاب جالبیه و قصد دارم موقع خوندنش قسمتهای جالبشو عینا اینجا بیارم.

کتاب یک دوره فشرده در زمینه آموزش فلسفه است و اشتیاق من برای خواندنش آنقدر زیاد است که افسوسم از گرفتاریهای روزمره و کوتاهی زمان برای مطالعه است.

ادامه مطلب به روز می شود. 

طوفان دیگری در راه است

به نام خدا

دیروز یه دوست مهربون کتاب "طوفان دیگری در راه است" از سید مهدی شجاعی رابرایم آورد. رمان قشنگی بود و خوندنش کمتر از 24 ساعت به طول انجامید. کتاب حدود 400 صفحه است و در سال 1365 نگارش اول آن انجام شده و در سال 1385 بازنویسی شده است. چاپ نهم کتاب برای سال 90 است و ناشر آن کتاب نیستان می باشد. هر چه تلاش کردم نتوانستم خلاصه ای از داستان را بیان کنم فقط خواندن آن را به همه دوستان توصیه می کنم. 

عباراتی از کتاب که از زبان قهرمانان داستان است:

استخوان خوک و دستاهای جذامی

استخوان خوک و دستهای جذامی کتابی کوچک در 82 صفحه ولی بسیار جالب و پر محتواست. کتاب نوشته آقای مصطفی مستور است. عنوان کتاب از بیانات حضرت علی(ع) در نهج البلاغه و در وصف دنیا گرفته شده است؛ «به خدا سوگند که دنیای شما در نزد من پست تر و حقیرتر است از استخوان خوکی در دست جذامی» این کتاب برنده جایزه ادبی اصفهان به عنوان بهترین رمان سال در 1383شده.

کتاب جمهوری افلاطون

 جمهوری افلاطون کتاب واقعا جالبیه. یه جوری همه چیزایی که در مورد دموکراسی و جمهوری باب شده زیر سوال برده اونم اون زمان. آدم متحیر قدرت استدلال میشه.

خوندنشو وقتی فرصت و حوصله دارید توصیه میکنم.

http://s3.picofile.com/file/7709825157/Jomhoorie_Aflatoon_www_RZdownload_com_.zip.html

دین شناسی

به نام خدا

با عرض تبریک سال 92. روزهای آغاز سال 92 با مطالعه کتاب «رساله دین شناخت» مدلی در تحلیل ایمان ابراهیمی از آقای احمد (آرش) نراقی سپری شد. کتاب بسیار جالبی بود و دسته بندی خوبی از مطالب داشت. کتاب پس از مقدمه در چهار فصل 1. ایمان چیست؟ 2. وحی و تجربه دینی 3. نظام اعتقادات دینی 4. عمل یا سلوک دینی و یک موخره تنظیم شده است. احاطه نویسنده به مطالب فلسفی و عرفانی و ذهن خلاقش توانسته به خوبی موضوعات دینی و فلسفی- عرفانی را در این کتاب جمع بندی کند. کتاب در سال 1378 و توسط انتشارات طرح نو عرضه شده است. 

برگزیده های کتاب:

عارفان به نوعی در تجربه وحیانی نبی مشارکت می جویند و دین را از سرچشمه های اصیل آن به دست می آورند.

فرآیند نقد مهمترین عامل استمرار پویایی و بالندگی در یک سنت است. نقد سنت، بسط سنت است و سنتی که نقد را بربتابد امکان تداوم حیات خویش را بسیار افزوده است.

رابعه عدویه

رابعه عدویه

رابعة العدویة القیسیة یا رابعه عدویه ملقب به تاج‌الرجال متولد ۹۵ هجری قمری برابر با ۹۳ هجری شمسی در بصره و درگذشته در سال ۱۳۵ هجری قمری برابر با ۱۳۲ هجری شمسی در بیت­المقدس،  ‎‌‌‏‌‌ از متصوفان اولیه بود. او دختر «اسماعیل عدوی قیسی» و کنیه‌اش ام‌الخیر بود.نام او را از این جهت رابعه گذاشتند که فرزند چهارم خانواده بود. رابعه یکی از کسانی است که فریدالدین عطار در کتاب تذکره الاولیایش از او یاد کرده است.

وی با صوفیانی چون حسن بصری، سفیان ثوری و مالک دینار هم‌دوره بود.

وقتی رابعه کودک بود در بصره قحطی افتاد و او را فروختند  روزگاری را به کنیزی گذراند . بعدها چون خواجه اش پارسایی و خدا دوستی او را دید آزادش کرد. رابعه در عمر خود هزگز شوهر نگزید و با خلق مزدور و ریاکار سر نکرد و با آنان به گفتگو و مصاحبت ننشست. البته خواستگاران زیادی از او درخواست ازدواج کردند اما وی پاسخ مثبت نداد و تنها چیزی که در جواب آنان می­گفت این بود که: «در من وجودی و اختیاری نمانده است، مرا از او باید خواست».

سفیان ثوری با رابعه، معاصر وبه قدر او معترف بوده است

مکتب سوم روان درمانی وین

انسان در جستجوی معنا

این بار می­خوام از کتاب «در جستجوی معنا» اثر ویکتور فرانکل با ترجمه اکبر معارفی بگم. یه کتاب عالی که خوندنشو به همه توصیه می­کنم. کتاب به قلم روانشناسی است که در جریان جنگ دوم جهانی در اردوگاه نازی­ها و در اسارت مجبور به کار اجباری می­شود. او در کتاب به توصیف وضعیت اردوگاه، اسارت و روزهای سختی می­پردازد که تنها راه زنده ماندن در آن داشتن معنایی در زندگی بود. به عقیده فرانکل تلاش برای جستن معنایی در زندگی اولین نیروی محرکه و انگیزنده هر فرد است. این معنا برای هر فرد ویژه یکتاست

دلیل عدم اهانت به مقدسان ادیان و مذاهب دیگر

«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم» (الانعام/108)

شما وظیفه دارید که کفار را با منطق و دلیل دعوت به اسلام کنید، اما اگر براى انجام این وظیفه، زبان به بدگویى بتهاى ایشان بگشایید، حربه منطق و دلیل را از کف داده‏اید. و سبب مى‏شوید که آنها از راه ستم و جهالت، زبان به بدگویى خداوند بگشایند. در برابر این رفتار زشت، شما قدرت ندارید که آنها را سرکوفت دهید، زیرا خانه، خانه آنهاست و هنوز اجازه جنگ به شما داده نشده است.

اینکه مى‏گوید: «مِنْ دُونِ اللَّهِ» بخاطر این است که آنها بتها را خداى خود مى‏دانستند.

خواتیم سوره البقره

ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ  کلُ‏ٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَینْ‏َ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ  وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا  غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ(285)

لَا یُکلَِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا  لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَیهَْا مَا اکْتَسَبَتْ  رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا  رَبَّنَا وَ لَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا  رَبَّنَا وَ لَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ  وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا  أَنتَ مَوْلَئنَا فَانصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِینَ(286)

حدیث قرب فرائض

قال الله عزوجل ما یتقرب الى عبدى بشى احب الى مما افترضته علیه ، و ما زال یتقرب الى عبدى بالفرائض حتى اذا ما احبه و اذا احببته کان سمعى الذى اسمع به ، و بصرى الذى ابصر به ، ویدى التى ابطش بها.

حدیث قرب نوافل

«یَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَکَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْ ءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْ ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ»

معرفی کتاب: کمی دیرتر

به نام خدا

چندی پیش کتاب کمی دیرتر از آقای سید مهدی شجاعی را از دوستی هدیه گرفتم ولی تا شب گذشته نتونستم بخونمش. دیشب شروعش کردم و امروز صبح تموم شد. کتابی فوق العاده عالی که خواندنشو به همه دوستان توصیه می­کنم.

دو سه جمله از کتاب رو نقل می­کنم.